.: منــو این دریـا :.

...ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...

.: منــو این دریـا :.

...ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...

جنبش جوانی

در روزگاری که فکر و خیالم درگیر مسائل مختلف بوده و در هرج و مرج  به سر میبرد ،  نمی دانستم کسی سرنوشتی برایم رقم خواهد زد فقط به یک نکته توجه ویژه داشتم که به قول یوسف پور برای ازدواج بخواهید و بسیار دعا کنید و همیشه این عادت را در زندگی تکرار کردم و امیدوارم ختم به خیر شود ، 

جوان تر که بودم نمی دانستم قشم (به قول اشتباه تایپی گوشی بعضی ها :))) فقط یک لحظه و یک اتفاق نمی تواند باشد ، سخت تر و پیچیده تر است تا به حال هم هرچه که برنامه داشتم بر مبنای عقل و منطق بوده و هست و سعی برآن هست که شروعی عاقلانه ، زندگی قاشمانه رو تجربه کنم در این راه عاقله چند چیزی هست که برام مشکل ایجاد کرده است و آن این است که شاید تفاوت های فرهنگی بریم دردسر ساز که نه اما کار را سخت کند و نکته دومی که بازهم ذهن را به خود مشغول کرده این است که ؛ نکند در زندگی و رفاه نسبی که قبل از ازدواج داشته است را به زندگی سخت و طاقت فرسا برایش تبدیل شود نمی دانم منظور از رفاه چه هست و چگونه هست اما از برآیند صحبتها حس خوبی به ذهن متبادر نمی کند اگرچه قشم :) مسائل را حل می کند اما این را نشنید بگیرد .

همیشه در زندگی از برخورد ها قاطع بر حذر بوده ام و راه حلی برای برگشت برای خودم فراهم میکردم و از مسیر های یک طرفه پرهیز می کردم اما خود را گاهی بین دوراهی هایی می یبینم که جز رفتن و حرکت به جلو فکر دیگری به ذهنم نمیرسد فاکتور های نگرانی ها از انتخاب فقط به شخص و شرایط خودم نیست بلکه بعضی اوقات از اینکه دیگران را با انتخاب به مخاطره بندازم و ترس عدم تکمیل و انجام کامل مسئولیت هم هست 

فکر هایی روزانه مدام مغزم را مثل خوره خورده ازجمله این که باید بعضی شرایط رو کمی متحول کنم یکی همین موضوع غیرت و تعصب یا موضوع پشتیبان و حمایت کردن سوم موضوع نحوه گفتار که گاها همه کوچک و بزرگ را به یک شکل خطاب می کنم و ملاک رفتارم با اطرافیانم معایب و مزایای که خودم به آنها داده ام هست .