.: منــو این دریـا :.

...ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...

.: منــو این دریـا :.

...ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...

یه خورده دلگیرم

سلام از روزهایی میخوام برایت بگم که  از قریب به 2 هفته ای که در تهران سپری شد ، خوب بود ، خوبتر اینکه برای اولین بار از شهر خودم دور باود و در محرم در شهر دیگری بودم از همه چیز که بگذریم این نکتهمهمتر است که عاشورا و تاسوعا درتهران خوب گذشت 

بقول پدرم سیاحت زیارت و تفریح و گردش بود 

9 من و ی س    و م.ک به امام صادق رفتیم شبی بارانی همراه با شلوغی خیابان ها و حاده ها البته من و  ی س با بی آر تی  رسیدیم آنجا بر حسب اتفاق فهمیدیم که م.ک  و آق د  در انجا بودند آخ چقدر مراسم خوبی بود . سخنران پناهیان روضه خوانش هم مطیعی یادم هست که یونس را گم کردم بعد محمد زنگ زد که ما زیر پل عابر پیاده منتظرشما هستم و من از شدت سرما و استیصال شال مشکی را خریداری کرده و بر روی سرم انداختم در اولین استگاه شیر کاکائو خوردیم به قولی دوستی قوت قالبمان شیر کاکائو بود جدا در این سالها اینقدر نذری و شیر کاکائو در مراسمات نخورده بودم البته این خبر ها فقت در بالای شهر تهران بود در پائین شهر نان و نمکی هم می دادند غنیمت بود اهل خوردن نیستم ولی تز نظری امام حسین که نمشود گذشت ، بیاد آن ارمنی افتادم که اولا گله هایی گوسفند را آماده قربانی کرده بودند ثانیا شنیده بودم که میگفتند شما قدر این نذری ها را نمی دانید ما همه اینها را فریز میکنیم و در هر وعده در سال مقداری اندک از آن را بعنوان تبرک میریزم .


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد